گرچه نام مرگ برای بسیاری هول انگیز و وحشتناک است، ولی در جهان بینی و عرفان اسلامی این موضوع چهره دیگری دارد، چرا که مرگ گذرگاهی است به جهان دیگر، و در حقیقت یک تولد ثانوی محسوب میشود.
قرآن مجید روی این مسأله زیاد تکیه کرده و با تعبیرات مختلفی این رویداد مهم را که به هر حال برای تمامی افراد بدون استثناء رخ میدهد حقیقت آن را شکافته و گفتنیها را پیرامون آن گفته است.
با این اشاره، به قرآن باز میگردیم و به آیات زیر گوش جان میسپاریم:
۱ـ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ. (آل عمران / ۱۸۵)
هر کس مرگ را میچشد و شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت خواهید گرفت.
۲ـ اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى (زمر / ۴۲)
خداوند ارواح را به هنگام «مرگ» قبض میکند و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام «خواب» میگیرد سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) باز میگرداند تا سر آمد معینی.
۳ـ قُلْ یَتَوَفَّیکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ. (سجده / ۱۱)
بگو: فرشتهی مرگ که بر شما مأمور شده (روح) شما را میگیرد سپس به سوی پروردگارتان باز میگردید.
۴ـ الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (نحل / ۲۸)
همانها که فرشتگان (قبض ارواح) روحشان را میگیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند در این هنگام آنها تسلیم میشوند (و میگویند) ما کار بدی انجام نمیدادیم آری خداوند به آنچه انجام میدادید عالم است.
۵ـ الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّهَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (نحل / ۳۲)
همانها که فرشتگان (قبض ارواح) روحشان را میگیرند در حالی که پاک و پاکیزهاند به آنها میگویند سلام بر شما باد وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام میدادید!
۶ـ تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ـ الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ ( ملک / ۱ ـ ۲)
پر برکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست او است و بر همه چیز قادر است ـ همان کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل میکنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است.
تفسیر و جمع بندی
۱ـ مرگ یک قانون عمومی است
نخستین آیه سخن از عمومیت قانون مرگ میگوید، سرنوشتی که برای همهی انسان ها، همهی موجودات زنده، بلکه حتی برای موجودات غیر زنده حتمی است، میفرماید: «هر انسانی (سرانجام) مرگ را میچشد» (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ).
این تعبیر در سه آیهی قرآن مجید آمده است) آل عمران ۱۸۵ ـ انبیاء ۳۵ و عنکبوت ۵۷( و تکرار آن اشارهای است به قطعی بودن مرگ، و ضمناً هشداری است به همه انسانها که از این سرنوشت قطعی غافل نشوند.
و از آنجا که مرگ دریچهای است به سوی عالم بقا، بلا فاصله بعد از آن میافزاید: «پاداش عمل خویش را به طور کامل فقط در قیامت خواهید گرفت» (وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ).
اشاره به اینکه دنیا جای عمل است نه حساب و جزا، و آخرت جای حساب و جزا است نه عمل، هر چند در دنیا و عالم برزخ اجر و پاداشهای محدودی وجود دارد، ولی مسلماً اجر و پاداش کامل تنها در سرای آخرت است.
این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر فوق اشاره به این باشد که در قیامت تنها وسیله نجات آدمی اعمال پاک اوست، و گرنه مال و جاه و مقام و فرزند و عشیره و قبیله، گرهای از کار کسی نمیگشایند، شبیه «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ ـ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ») شعراء / ۸۹( (روزی که مال و فرزندان سودی نمیبخشند مگر کسی که در پیشگاه خدا با قلب سلیم (از شرک و اعتقادات فاسد) حاضر شود».
ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر میرسد و بسیاری از مفسران آن را برگزیدهاند.
ضمناً از این آیه استفاده میشود که اولا روح آدمی با مرگ او نمیمیرد، چرا که میگوید هر نفسی مرگ را میچشد، و معنی چشیدن این است که روح باقی است و مرگ را درک میکند، و ثانیاً از آن استفاده میشود که روح غیر از بدن است، چرا که با مرگ آن باقی است.
درست است که واژه «نفس» گاهی بر خداوند نیز اطلاق شده است مانند سخن عیسی ـ علیه السّلام ـ در برابر خداوند، وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ (مائده / ۱۱۶) ولی واضح است که در آیه مورد بحث، تعبیر «کل نفس» اشاره به مخلوقات است نه خالق.
۲ـ حقیقت مرگ
در حالی که بسیاری مرگ را به عنوان فنا و نیستی و پایان یافتن همه چیز میپندارند، و به همین دلیل از آن سخت بیمناکند و در وحشتند، قرآن مجید حقیقت آن را به عنوان «توفی» (قبض کردن و دریافت داشتن روح انسان به وسیله ذات پاک پروردگار، یا به تعبیر دیگر انتقال از عالمی حقیر و کوچک به جهانی بزرگ و والا) تفسیر کرده است. در دومین آیه میفرماید: «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند» (اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها). (ضمیر در «موتها» گرچه ظاهراً به «نفس» برمی گردد ولی در واقع اشاره به ابدان و اجساد انسان ها است زیرا بدن میمیرد نه روح همچنین ضمیر در «منامها»)
سپس برای اینکه نمونهای از مرگ را در زندگی این جهان ارائه دهد، میافزاید: «و نیز ارواحی را که نمردهاند به هنگام خواب میگیرد» (وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها).
سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه میدارد (و هرگز از خواب بیدار نمیشوند) و ارواح دیگری را (که هنوز باید زندگی این دنیا را ادامه دهند) «باز میگرداند تا سر آمد معینی» (فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
و در این نشانههای روشنی است (از قانون مرگ و حیات و حقیقت این دو پدیده) «برای کسانی که تفکر میکنند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
هدف قرآن بیان این حقیقت است که: همان گونه که در عالم خواب روح انسان نابود نمیشود، بلکه موقتاً رابطه آن با بدن ضعیف میگردد، و به همین دلیل میتواند در عوالمی سیر کند، همین طور با مردن نیز فنائی در کار نیست، بلکه آزاد شدن روح و سیر در عوالم بزرگ دیگر است.
«یتوفی» از ماده «وفی» در اصل به معنی کمال است، و لذا «در هم وافی» به معنی در هم کامل است. (کامل از نظر وزن و از نظر مقدار نقره) و به این ترتیب توفی به معنی دریافت کامل است، و با توجه به اینکه گیرنده و دریافت کننده خدا است مفهوم این جمله گام نهادن انسان بعد از مرگ به جهانی بالاتر و والاتر است.
این دیدگاه درباره مرگ بسیاری از مفاهیم و محاسبات را دگرگون میسازد، و همین است که آن را به عنوان دریچهای به سوی عالم بقا معرفی میکند.
این نکته نیز قابل توجه است که آیه فوق با هماهنگ شمردن «خواب» و «مرگ» به همه انسانها هشدار میدهد چگونه از مرگ غافل میشوید در حالی که برادر مرگ در هر شبانه روز به سراغ شما میآید و آن را به خوبی لمس میکنید!
در حال خواب از این جهان بیگانه میشوید و از تمام زندگی و مقام و هستی خود موقتاً جدا میگردید، مرگ نیز یک خواب جاودانی است، و خواب یک مرگ موقت، و شاید جمله آخر آیه «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ». اشاره به تمام این جهات باشد.
۳ـ فرشتگان قبض ارواح
گرچه در آیه گذشته قبض ارواح به خدا نسبت داده شده بود ولی از آیات دیگر قرآن استفاده میشود که این کار به وسیلهی فرشتگان صورت میگیرد، در سومین آیه مورد بحث آمده است که به پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ دستور میدهد در مقابل انکار معاد از سوی مشرکان «بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، قبض روح شما میکند، سپس به سوی پروردگارتان باز میگردید». (قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ).
قابل توجه اینکه در اینجا سخن از فرشته مرگ در میان است، فرشتهای که برای این کار مأموریت دارد، در حالی که در آیات قبل، قبض کننده ارواح، خدا معرفی شده و در آیه ۴۲ زمر، مجموعهای از فرشتگان (الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ).
و در آیه ۶۱ انعام رسولان الهی (تَوَفَّتهُ رُسُلُنا) کمی دقت در آیات فوق، نشان میدهد که هیچ گونه تضادی در میان آنها نیست، زیرا قبض کننده اصلی ذات پاک خدا است، و سپس در عالم اسباب «فرشته بزرگ مرگ» (عزرائیل) مجری این فرمان است، و او نیز به وسیله «گروهی از فرشتگان» و رسولان الهی که اشاره به همان فرشتگان است، این مأموریت را انجام میدهد.
اصولاً حوادث مهم این جهان به وسیله فرشتگان صورت میگیرد که همه سر بر فرمان خدایند، و مجری فرمان اویند، و مرگ که یکی از حوادث مهم این جهان است، از این قانون مستثنی نیست.
جمله «ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ» (سپس به سوی پروردگارتان باز میگردید) اشاره به این است که مرگ مقدمهای است برای بازگشت به سوی حق در این سیر صعودی، همانگونه که تولد دریچهای است به سوی عالم فنا و سیر نزولی روح انسان، و تعبیر به «ثم» ممکن است اشارهای به وجود برزخ باشد.
آیت الله مکارم شیرازی- برگرفته از پیام قرآن، ج۵، ص۴۱۷-۴۳۷
تذکر: استفاده از منابع مطالب و منابع عکس در این سایت دلیل بر تایید آن سایت ها نیست.