اوصاف و ویژگی های مومنان در قرآن کریم : قسمت دوم
«ویژگی های ایمان و مؤمنین در قرآن و سنّت»
در عصر حاضر، حرکت به سوی پیشرفت و تکنولوژی باعث شده که انسان ها به صورت ناخودآگاه از اصل و منبع خود دور شوند، و واژه ی دین و ایمان و اسلام، تنها، به شکل ظاهری و سطحی، آن هم بهطور موقّت، مورد استفاده ی افراد قرار گیرد، در حالی که باطن و محتوای دین هنوز بهطور کامل بررسی نشده است.
ایمان، یعنی اعتقاد قلبی به خدا و تصدیق فرشتگان. ایمان، تنها ادّعا و شعار نیست، که هرکس بتواند از عهده ی آن برآید، بلکه معرفت قلبی و شناخت تعهّدآور، شرط اوّل آن است.
ایمان، یعنی اینکه آدمی بتواند تمام بت های جاندار و بیجان را از سریر دل به زیرکشیده، خدای یکتا را باور آورد و فضای جان خویش را تنها به حضرت جانان بسپرد و بر پایه ی چنین اساسی، قول و فعل خویش را سامان دهی نماید، بر پایه ی چنین اعتقادی سخن بگوید، و به تناسب این اعتقاد و ادّعا اهل عمل باشد و از خود فریبی و ادّعای ایمان بی بنیان پرهیز کند.
فهم این معنی برای اهل نظر روشن است، لیکن بیان تفصیلی آن، همگان را از اشتباه در می آورد و راه راست ایمان و خداپرستی را از تاریکی ها و کدورت های اوهام و برداشت های ناروا روشن می کند.[۲]
لذا امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) در پاسخ کسی که از او سؤال کرد: ایمان چیست؟ چنین بیان داشتند:
«الایمان معرفه بالقلب و اقرارٌ باللّسان و عملٌ بالأرکان»؛
ایمان دارای سه پایه است:
یکی از آنها شناخت و اعتقاد قلبی و واقعی به دین اسلام است؛
دوم، اظهار مسلمان بودن به وسیله ی زبان؛
سوم، عمل کردن به دستورات دینی.
اهمیّت این موضوع را به خوبی می توان در آیات قرآن و هم چنین توصیه ها و تأکیدهای فراوان پیامبر و اهل بیت، مشاهده کرد.
همه ی این دستورات پلی خواهد بود برای رسیدن به جامعه ی فاضله؛ جامعه ای که در ابتدا افراد آن از نور ایمان بهره مند شوند و سپس جامعه ی جهانی را برای پذیرایی از دستورات آخرین کتاب آسمانی، توسّط تنها منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) آماده کنند.
ماهیّت ایمان
ایمان، اعتقاد به وجود خداوند و حقیقت رسولان و دین، و یقین به درستی اندیشه یا امری است.[۳]
(… وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ…).[۴]
«ولیکن خدا به لطف خود مقام ایمان را محبوب شما گردانید و در دل ها نیکویی را بیاراست و کفر و فسق معصیت را زشت و در نظرتان منفور ساخت… .»
و این خداوند است که ایمان به خدا و تصدیق و باور اندیشه های وحیانی را برای اهل ایمان محبوب و دوست داشتنی قرار می دهد، و خانه ی دل مؤمنان را به نور ایمان زینت می بخشد، و در پرتو چنین توفیقی، کفر و شرک و فساد و تباهیگری را مکروه و ناپسند قرار میدهد. با استفاده از این آیه ی کریمه، ایمان، شوینده ی کدورت کفر و شرک و فساد و گناه از آینه ی دل مؤمن است.[۵]
با توجّه به مطالب فوق، در این فصل سعی بر آن شده که به ماهیّت ایمان، چیستی و حقیقت آن در ابعاد گوناگون پرداخته شود.
حقیقت ایمان
ایمان از موضوعاتی است که از جهات مختلفی مورد توجّه صاحب نظران و اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است. از نگاه دینی، ایمان ترجمان باور معنوی و اعتقاد قلبی انسان مؤمن به لوازم ایمان است.[۶]
ایمان، تسلیم توأم با اطمینان خاطر است. قرآن مجید، ایمان به معنی اعتقاد را تأیید نمی کند، بلکه بهترین معنای آن همان تسلیم است؛ زیرا می بینیم آنان را که اعتقاد دارند، ولی تسلیم عقیده ی خویش نیستند، کافر می شمارد.[۷] نمونه هایی از این مطلب را در سرگذشت پیشینیان مشاهده می کنیم.
در قرآن، درباه ی فرعون و قوم او آمده است:
( وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ)[۸]
«با آن که پیش نفس خود به یقین دانستند [معجزه ی خداست]، باز از کبر و نخوت و ستمگری، انکارآن کردند. بنگر تا عاقبت آن مردم ستمکار فاسد به کجا انجامید.»
شیطان به خدا عقیده داشت، می گفت:
(…خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ…)[۹] و
(…رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی…).[۱۰]
شیطان خدا را خالق خود می دانست و او را «ربّ» خطاب می کرد،
شیطان به معاد نیز عقیده داشت، لذا می گفت: «تا روز قیامت مهلتم ده»: (قَالَ أَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ).[۱۱]
شیطان هم چنین به پیامبران معتقد بود و می دانست به بندگان مخلص راهی ندارد و نمی تواند آنها را بفریبد: (إِلاَّعِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ).[۱۲]
با این همه، خداوند درباره اش فرمود: (..أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ).[۱۳]
پس ایمان به معنی اعتقاد و تصدیق نیست و گرنه می بایست این اشخاص مؤمن باشند. ایمان، به معنی تسلیم است و مؤمن کسی است که به حق تسلیم باشد و تسلیم با عمل توأم است و بدون آن مصداق ندارد.[۱۴]
تعریف ایمان
رسول اکرم فرمودند: «الایمان معرفه بالقلب و قول باللّسان و عملٌ بالأرکان»؛ ایمان شناخت با دل است و گفتن با زبان و عمل با ارکان است.
از این روایت چنین استفاده می شود که ایمان دل، زمانی ارزش دارد که با انکار زبان مواجه نشود، و هم چنین، ایمان دل، زمانی ارزنده است که با طغیان و سرکشی در عمل مواجه نگردد.
اگر دل بود، زبان هم معترف باشد و بدن هم انجام وظیفه کند. مجموع این سه امر، ایمان است. این مطلب در کتب روایی و قرآن نیز آمده است؛[۱۵] به این معنی که هرکس می خواهد ایمان، به معنای تعالیم قرآن داشته باشد، باید در دلْ مؤمن و به زبانْ مقّر باشد و در مقام عمل هم وظایف لازم را انجام دهد.
قرآن در این زمینه میفرماید: (قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ…).[۱۶]
«گروهی از بادیه نشینان گفتند که ما ایمان آورده ایم. ای پیامبر! به آنها بگو: شما ایمان نیاورده اید، لیکن بگویید اسلام آورده ایم، و هنوز ایمان در قلب های شما وارد نشده است… .»
ادامه مطلب را دنبال کنید :
اوصاف و ویژگی های مومنان در قرآن کریم : قسمت اول
اوصاف و ویژگی های مومنان در قرآن کریم : قسمت سوم
اوصاف و ویژگی های مومنان در قرآن کریم : قسمت چهارم
اوصاف و ویژگی های مومنان در قرآن کریم : قسمت پنجم
اوصاف و ویژگی های مومنان در قرآن کریم : قسمت ششم