انواع واجب و حرام به شرح زیر است :
۱ – واجب نفسى و واجب غیرى
- واجب نفسى آن است که خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه .
- واجب غیرى عملى است که براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت، پاک کردن لباس از نجاست برای نماز و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.
۲ – واجب تعبدى و توصلى
- واجب تعبدى عملی است که باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز.
- واجب توصلى آن است که انجام اصل عمل کافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاک کردن بدن براى نماز.
۳ – واجب عینى و کفایى
- واجب عینى آن است که از هر یک از مکلفین بالخصوص خواسته شده، و تک تک مکلفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز و روزه و وضو.
- واجب کفایى آن است که یک عمل معین، از یک گروه خواسته شده مانند دفن یک میت، از کسانى که مطلع شدهاند، یعنی تحقق عمل مهم است و همه وظیفه دارند که برای انجام آن عمل به پا خیزند لذا اگر یکی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون کار انجام شده است، دیگر نیازی به دیگران نیست و از گردن همه ساقط میشود.
۴ – واجب تعیینى و تخییرى
- واجب تعیینى آن است که یک عمل معین و به یک شکل خاص از مکلف، خواسته شده، مانند نماز صبح
- و واجب تخییرى آن است که یکى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا کفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانکه میدانید کسی که روزهاش را در ماه رمضان به عمد باطل کند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، کفاره نیز بپردازد، چنین فردی میتواند یکی از سه کفاره مشخص شده، یعنی ۶۰ روز روزه یا غذا دادن به ۶۰ فقیر و یا آزاد کردن برده (که امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.
۵ – واجب مطلق و مشروط
- واجب مطلق آن است که وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام.
- واجب مشروط عملى است که وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند حج که وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب میشود که فرد شرایطش، مانند قدر مالی و … را داشته باشد که به مجموعهی این شرایط، استطاعت میگویند.
همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتکب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مىشود، چه کبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه که به واسطه توبه جبران نماید
۶ – واجب مُنجَّز و مُعلَّق
- واجب منجز عملى است که باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى که وقتش رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از اذان صبح.
- واجب معلق آن است که عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مکه در ایام حج چرا که فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص که در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب میشود ولی باید صبر کند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذیالحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مکه رود.
۷ – واجب شرعى و عقلى
- واجب شرعى عملى است که در قرآن و سنت پیامبر و امامان معصوم، واجب شمرده شده است.
- واجب عقلى عملى است که عقل انسان آن را لازم داند، مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مکلف، لازم مىبیند که وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى، نیکى در مقابل نیکى، شکر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و موارد غیره از حکم عقل. ناگفته نماند که ممکن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حکم کند.
۸ – واجب مولوى و ارشادى
- امری که از طرف یک مقام واجب الطاعت مانند پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه السلام یا منصوب از طرف آنها صادر مى شود، اگر مستقلا از طرف خود او باشد، یعنى کارى را بر حسب مصلحت واجب کند، آن امر، امر مولوى و امر ولایى، و آن واجب، واجب مولوى است.
- و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یک واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد. این کارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه کند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.
۹ – واجب مُوسَّع و مُضیَّق
- واجب موسع عملى است که وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مکلف بتواند عمل را در یک بازهی زمانی، هر وقت که دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر که وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.
- واجب مضیق عملى است که وقت آن، مشخص و دقیقا به اندازهی وقتی باشد که انجام آن عمل نیاز دارد باشد، مانند روزه هر روز ماه رمضان که وقتش از صبح تا مغرب است، نه ممکن است آن را جلو انداخت و نه عقب، و مانند نماز جمعه که باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.
۱۰ – واجب فورى و غیر فورى
- واجب فورى عملى است که باید فورى و بدون تأخیر انجام داد، مانند جواب سلام، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهىهایى که وقتشان رسیده و طلبکاران هم آن را مطالبه کردهاند.
- واجب غیر فورى در مقابل آنچه گفته شد اموری است که نیازمند عجله در بجا آوردن آنها در اولین فرصت ممکن نیست و میتوان در فرصتی دیگر به آن پرداخت، مانند نمازهاى روزانهای که قضا شده و یا بدهى که صاحبش مىگوید: هر وقت که دلت خواست پس بده.
علماى دین پژوه، طبق آنچه از احادیث استفاده کرده اند، براى تشخیص گناهان کبیره، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:
اول- در متن روایات، اسم کبیره بر آنها اطلاق شود.
دوم- در کتاب و سنت به مرتکب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
سوم- در نظر مسلمین و متدینین بزرگ محسوب شود.
۱۱ – واجب اصلى و تبعى
هر عملى که اسلام به آن امر کرده و آن را واجب کند، قهراً و به تبع آن امر، از ترک آن عمل نیز نهى دارد، در چنین جایی آن عمل “واجب اصلى” و ترک آن “حرام تبعى” است.
چنانچه اگر عملى را ابتدا حرام نماید، طبعاً به ترک آن نیز امر دارد، بنابر این خود فعل، “حرام اصلى” و ترک آن، “واجب تبعى” است.
پس هر واجب اصلى ملازم با یک حرام تبعى، و هر حرام اصلى ملازم با یک واجب تبعى است، مثل آنکه گفته شده شراب حرام است و ترک آن واجب است، و زکات واجب است و ترک آن حرام است.
تقسیمات حرام:
محرمات الهى نیز به دقت عقلى، مانند واجبات، قابل انقسام به اغلب تقسیمات یازدهگانه واجب میباشند، اما اقسامشان نادر بوده و در کلمات دانشمندان هم اندک است و لذا از آنها صرف نظر میشود. لکن ذکر این مطلب لازم است که محرمات را [بر طبق کتاب خدا و سنت معصومان]، به دو قسم تقسیم کرده اند: کبیره و صغیره، یعنى گناهان بزرگ و کوچک.
این تقسیم به یک نظر تقسیم عقلى است، زیرا بىتردید، همه گناهان در یک حد نیستند، بلکه از جهت دارا بودن قبح عقلى و مفاسد فردى و اجتماعى، و در نتیجه مبغوض بودن در نظر خداوند، اختلاف فاحش دارند و حداقل به کبیره و صغیره تقسیم مىشوند. این مطلب از کتاب و سنت نیز به طور ظاهر و صریح استفاده مى شود.
بدین جهت ، علماى دین پژوه، طبق آنچه از احادیث استفاده کرده اند، براى تشخیص گناهان کبیره، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:
- اول- در متن روایات، اسم کبیره بر آنها اطلاق شود.
- دوم- در کتاب و سنت به مرتکب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
- سوم- در نظر مسلمین و متدینین بزرگ محسوب شود.
پس هر گناهى که داخل در یکى از عناوین یاد شده باشد، کبیره است و طبعا هر گناهى که خارج از این سه عنوان باشد، صغیره است، و این تقسیم ثمره عملى ندارد بلکه به یک معنا، همه گناهان، به نوعی گناه کبیره هستند، زیرا که گناه، به ذات خود، عصیان و طغیان به خداوند و تعدى به حدود الهى و شکستن حریم اوامر و نواهى اوست، و این، امرِ بسیار بزرگی است. گرچه به لحاظ اختلاف مراتب ذاتى، اسم و عناوین مختلف داشته باشند.
لذا همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتکب گناه شود، عدالتش موقتا زایل مىشود، چه کبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه که به واسطه توبه جبران نماید.
لطفا صلواتی بفرستید و ثواب آن را هدیه کنید به بنیانگذاران و بانیان عارفی که هزینه های راه اندازی و نگهداری این سایت را برعهده گرفتند
التماس دعا- سید عارف